نگــــاه خـــــدا...

ورودخانه

مطالب پر بازدید

  • لب ما و قصه‌ی زلف تو، چه توهمی! چه حکایتی!
  • خدا با توست!
  • خدایا رحمتت دریای عام است...
  • پاییــــــــــــز آمـــــــــــد!
  • حس تنهایی...
  • حکیم عمر خیام نیشابوری
  • یادت باشد...
  • شمعدانی ها دیگر عاشق نشدند !
  • یادم آمد شب بی چتر ...
  • سنگ نیم من!!!
دوری از گناهان قلبی
ارسال شده در 29 آبان 1398 توسط تســـنیم در نکته های ناب, دعا, تسنیم نوشت

 

خدایا چه بسیار است تمنای دلم! 

چه بسیار است آرزوهای دور و درازم!

و چه بسیار آرزوی دست یافته دوستانم و حس غریب حسادت!

چه راه ها که رفتم و نرسیدم و چه ظن و گمان ها که در قلبم سایه افکند…

بارالها !

یاد بزرگی ات، اندیشه در توانایی ات و چاره سازی برای از بین بردن هر آنچه تو را از من می گیرد را،

جایگزین تمنای دلم کن…

 

 

پ.ن: با الهام از فراز سیزدهم دعای مکارم الاخلاق

انس با صحیفه سجادیه. خدای مهربان و آمرزنده دعای بیستم صحیفه سجادیه دوری از گناهان قلبی فرازی از دعای مکارم الاخلاق فرازی از صحیفه سجادیه 9 نظر »
ریحانه بهشتی
ارسال شده در 29 آبان 1398 توسط تســـنیم در نکته های ناب, تسنیم نوشت, خاطرات

 

با خوشحالی ازم اجازه می گیره و با دوستش تماس می گیره . صداشو می شنوم . اول با دوستش سلام احوالپرسی می کنه و بعد ی سؤال درسی ازش می پرسه. حرفش تموم شد، گفتم الان گوشی را میذاره و میاد سمت من . شنیدم که می گفت : پریااااا؟ واسه سحر بیدارت کنم ؟ کنجکاو شدم ادامه حرفشو بشنوم .برای همین ی گوشه ای قایم شدم تا مبادا دیدن من باعث بشه حرفش را تمام نکنه.

کمی که گذشت متوجه شدم پریا گوشی را داده دست مادرش . و حالا مادر پریا داره باهاش حرف می زنه…

_« دخترم پریا، وزنش کمه ، سی کیلوئه ، نمی تونه روزه بگیره !!! » 

+ خاله خب من بیست و دو کیلو هستم اما همه روزه هامو می گیرم و گرفتم ، حتی دو روز هم پیشواز رفتم !!!

_ عه بارک الله ، آفرین . خاله چرا دوست داری پریا هم مث تو روزه هاشو بگیره ؟

کمی فکر می کنه و میگه: من تا امسال نتونسته بودم دوست صمیمی پیدا کنم اما امسال با پریا آشنا شدم و با هم دوست شدیم، پریا دوست خوبیه . دلم میخواد حالا که تو این دنیا اینقدر با هم خوبیم ، توی بهشت هم کنار هم باشیم ، من روزه می گیرم و نماز می خونم چون تکلیف شدم ، اگه پریا هم نماز بخونه و روزه بگیره ما تو بهشت به هم می رسیم :))).

معلوم بود مامان پریا از حرفش کلی ذوق کرده و بهش قول داده بود ، سحر پریا را بیدار کنه تا این دو تا به آرزوشون برسن .

دروغ نگم منم از حرفش کلی ذوق کردم و قند تو دلم آب کردند . از این که می خواست روی دوستش تأثیر بذاره بدون این که ناراحتی و دلخوری پیش بیاد، ی جورایی همون امر به معروف و نهی از منکر، خیلی خیلی ذوق کردم .

قبلاً هم با خرید گیره روسری و کش مو ، همه ی تلاشش را کرده بود تا حجاب را به دوستش معرفی کنه .

 

پ.ن: فهمیدم امر به معروف و نهی از منکر آسون تر از چیزی هست که فکرش را می کنم ، گاهی میشه با راه های خیلی پیش پا افتاده این رسالت را به انجام رسوند. خدا آخر عاقبت هممون را ختم به خیر کنه … الهی آمین

امر به معروف و نهی از منکر تکلیف حجاب دوست خوب روزه داری ریحانه بهشتی نماز 12 نظر »
حکیم عمر خیام نیشابوری
ارسال شده در 29 آبان 1398 توسط تســـنیم در مناسبت ها

 

 

حکیم عمر خیام، آرامگاه حکیم عمر خیام، وبلاگ نگاه خدا

 

حکیم عمر خیام نیشابوری که نام کامل وی غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری ست؛ (كه غياث‌الدين لقب، ابوالفتح كنيه، عمر بن ابراهيم نام شخصي و نيشابوري دال بر اصالت تعلق او به شهر نيشابور است.) زاده‌ی ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ در نیشابور – درگذشته‌ی ۱۲ آذر ۵۱۰ در نیشابور، فیلسوف، ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و رباعی‌سرای ایرانی در دوره‌ی سلجوقی است. وی در شهر حیره نیشابور زندگی می‌کرد و به‌این‌علت به او خیام می‌گفتند که پدر و اجدادش به شغل خیمه‌دوزی مشغول بوده است. 

وی خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النّیسابوری هم نامیده شده است.

غیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یکی از حکما و ریاضی‌دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است. او رياضيات را نزد ابوالحسن انباري، در شهر نيشابور آموخت و در حكمت نيز به يك واسطه شاگرد ابن‌سينا بود چراکه خيام حكمت را از بهمنیار بن مرزبان آموخت و ‌بهمنيار خود شاگرد ابن‌سينا بود. مقدمات دانش را در همان نيشابور آموخت و در حكمت، رياضی، نجوم، طب، لغت، قرآن، حديث و تاريخ ازجمله سرآمدان زمان به شمار مي‌آمد و دارای هوشی فوق‌العاده بوده و حافظه‌ای نیرومند و قوی داشت. اگرچه پاره‌ای از نويسندگان به بدخلقی هایی از او اشاره دارند.

  خیام به دو زبان فارسی و عربی نیز شعر می‌سرود و در علوم مختلف کتاب‌های باارزشی نوشته است. او در زمان خود دارای مقام و شهرت بوده است و معاصران خیام همه وی را به لقب‌های بزرگی مانند امام، فیلسوف و حجة الحق ستوده‌اند. خیام در زمان دولت سلجوقیان زندگی می‌کرد که قلمرو حکومت آنان از خراسان گرفته تا کرمان، ری، آذربایجان و کشورهای روم، عراق و یمن و فارس را شامل می‌شد. 

 خیام معاصر با حکومت آلپ ارسلان و ملکشاه سلجوقی بود. در زمان حیاتش حوادث مهمی به وقوع پیوست ازجمله جنگ‌های صلیبی، سقوط دولت آل‌بویه، قیام دولت آل سلجوقی و… . خیام بیشتر عمر خود را در شهر نیشابور گذراند و در طی دوران حیات خود فقط دو بار از نیشابور خارج شد سفر اول برای انجام دادن مراسم حج و سفر دوم به شهر ری و بخارا بوده است. خیام در علم نجوم مهارتی تمام داشت به‌طوری‌که گروهی از منجمین که با او معاصر بودند در بنای ساختن رصدخانه سلطان ملکشاه سلجوقی همکاری کردند و همچنین به درخواست سلطان ملکشاه سلجوقی تصمیم به اصلاح تقویم گرفت که به تقویم جلالی معروف است.

 شهرت خیام گرچه بیشتر به شاعری است اما درواقع وی فیلسوف و ریاضی‌دانی بود که به آثار ابوعلی سینا پرداخت و یکی از خطبه‌های معروف او را در باب یکتایی خداوند به فارسی ترجمه کرد. اولین اشاره‌ای که به شعر خیام شده، صدسال پس از مرگ اوست. 

 رساله وی در جبر و مقابله و رساله‌ای دیگر که در آن به طرح و پاسخگویی به مشکلات هندسه اقلیدس پرداخته، ازجمله مشهورترین آثار ریاضی اوست. 

 خیام منجم بود و تقویم امروز ایرانی، حاصل محاسباتی است که او و عده‌ای از دانشمندانی دیگر، در زمان جلال‌الدین ملک شاه سلجوقی انجام دادند و به نام وی تقویم جلالی خوانده می‌شود. خیام در باب چگونگی محاسبات نجومی خود رساله‌ای نیز نوشته است. خیام علاوه بر ریاضی و نجوم، متبحر در فلسفه، تاریخ جهان، زبانشناسی و فقه نیز بود. علوم و فلسفه یونان را تدریس می‌کرد و دانشجویان را به ورزش جسمانی و پرورش نفس تشویق می‌کرد. از همین رو، بسیاری از صوفیان و عارفان زمان، او را به خود نزدیک می‌یافته‌اند. 

 بنا به روایتی خیام سفرهایی به سمرقند و بلخ و هرات و اصفهان کرد و همه‌جا با روشنی تمام در باب حیرت و سرگشتگی فلسفی خویش سخن می‌گفت و معتقدات دینی را موردتردید قرار می‌داد. رساله‌ای در کیفیت معراج، رساله دیگر درباره علوم طبیعی و کتاب‌های بسیار به زبان‌های فارسی و عربی حاصل زندگی نسبتاً طولانی اوست. 

 از آثار معروف فارسی منسوب به عمر خیام، رساله نوروز نامه است که با نثری ساده و شیوا، پیدایی نوروز و آداب برگزاری آن را در دربار ساسانیان بازگو نموده. خیام در این رساله با شیفتگی تمام درباره آیین جهان داری شاهنشاهان کهن ایرانی و پیشه‌ها و دانش‌هایی که موردتوجه آنان بوده سخن رانده و تنی چند از شاهان داستانی و تاریخی ایران را شناسانده است. 

ادامه »

آثار عمر خیام ادبیات در آثار خیام اعتقادات عمر خیام حکیم عمر خیام نیشابوری دستاوردهای همر خیام زندگینامه عمر خیام ستاره شناسی ویژگی شعر خیام گزیده اشعار عمر خیام 12 نظر »
دیر رسیدن، بهتر از هرگز نرسیدن !
ارسال شده در 29 آبان 1398 توسط تســـنیم در خاطرات, تسنیم نوشت

 

اینقدر تند تند کارهایمان را انجام داده بودیم که می ترسیدیم آخر سر هم دیر به فرودگاه برسیم؛ به محض شنیدن اذان ظهر، ناهار خورده و نخورده نمازمان را خواندیم .آقا، سریع نت گوشی را روشن کرد و اینترنتی درخواست تاکسی دادیم ؛ بماند که نزدیک یک ربع تا بیست دقیقه معطل شدیم تا مسیر دو سه دقیقه ای تاکسی طی شود و تاکسی به درب منزل ما برسد. تاکسی که چه عرض کنم ! یک‌ لگن عهد بوقٍ….درب و داغان که به زور روی چهارچرخش ایستاده بود !

با اشاره همسر جان درب صندوق عقبِ ماشین باز و چمدان میان انبوهی از وسایل راننده جا ! که نشد ، مجبور شدیم چمدان را روی صندلی عقب ماشین کنار اینجانب بنشانیم …

منتظر شدیم تا آقای راننده لطف بفرمایند و ماشین را به حرکت درآورند. بعد از کلی معطل کردن ماشین به حرکت در آمد. با سرعت سی کیلومتر بر ساعت! نه چهل تا! نه پنجاه تا! عه رسید به هفتاد !!! از هفتاد بالاتر نرفت که نرفت …

همسرم خیلی نگران بود، به حدی که مدام این طرف و آن طرف را نگاه می کرد و به راننده می گفت : آقا ی کم سریعتر ! دیر می رسیم فرودگاه!

خلاصه اینکه، اندر احوالات من و عالم شهود!!! که چند پست قبل تر خدمتتان عارض شده بودم ، به خاطر مبارکمان رسید که بیاید و همسر جانمان این سرعت کوفتی را تاب نیاورد و به راننده بگوید آقا بزن کنار خودم برانم !!!

همین قدر که این فکر از محدوده ذهنمان گذر کرد، همسر جان رو به راننده کرد و گفت : آقا اگر نمی توانی تندتر برانی بزن کنار تا من خودم برانم !!!

از قضا آقای راننده هم خیلی سریع!!! کنار زد و آقا پرید پشت رول ! دیدن فردی بلند قد روی صندلی ماشینی که تا عمق فرمان فرو رفته بسیار خنده دار و دیدنی بود ! بعد از راه افتادن و تنظیم صندلی حین رانندگی، آقا متوجه شدند که این ماشین به دلیل مشکلات فنی الآن است که چرخهای ماشین اتاق را در همین نقطه از خیابان رها کرده و خود به تنهایی به فرودگاه برود! در نتیجه از نود تا سرعت بیشتر نتوانست براند. 

خلاصه تا آمدیم به فرودگاه برسیم بیش از چندین و چندبار آیت الکرسی خواندیم تا لااقل سالم به فرودگاه برسیم و از آن طرف حس ششممان هم قند توی دلش آب می شد که این بار هم اشتباه نکرده و درست زده است وسط خال!

بالاخره رسیدیم و کرایه را پرداخت کرده و با سرعت سیصد کیلومتر بر ثانیه! خود را به سالن فرودگاه رساندیم و از هفت خوان رستم هم رد شدیم و سر بزنگاه به درب نهایی خروج برای سوار شدن به اتوبوس فرودگاه رسیدیم !

خدا را شکر ، این بار هم به خیر گذشت ! 

 

 

 

پ.ن: خاطره مسافرت دو نفره مان به مشهد مقدس.

 

تاکسی عهد بوق حس ششم خاطره ابتدای یک نیمروز دیر رسیدن رانندگی سرعت فرودگاه مسافرت من و عالم شهود 20 نظر »
پرواز
ارسال شده در 29 آبان 1398 توسط تســـنیم در نکته های ناب

 

ماهی را از آب گرفتند

تازه بود

انسان را به خاک سپردند،

تازه شد.

مرگ

هم بازی عمر است

تا روزی که یکی بگوید

«یادم تو را فراموش»

پرواز روح

چتر نجات نمی خواهد

چون دیگر زمینی در کار نیست .

اذان خوبان

سه «اشهد» دارد

و دعای قنوتشان

تقدیم جان به جانان است.

گهواره تا گور

دو جای خواب راحت اند

که باید به کوتاهی دو حرف مابینشان

بیدار باشیم.

علی اکبر حائری

2 نظر »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 34

نگــــاه خـــــدا...

دوستان من

  • حریم دل
  • درخت سیب
  • یار مهربان
  • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند ز من
  • خط خطی های ذهن من
  • عصر غربت لاله ها
  • از نون تا قلم
  • صهباء
  • پاییز
  • قائم آل طاها
  • پشتیبانی کوثربلاگ
  • اخبار و اطلاع رسانی
  • شعر بلاگ
  • طلبه نوشت
  • خاطرات خاکی
  • محدثه بروجرد
  • جاذبه ی ضریح
  • نرجس خاتون(س)
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

دوستان حاضر

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان