شب قبل بعد از اینکه از خواندن مقدمه کتاب آقای جوادی آملی فارغ شدم، به زور خودم را از لابلای کلاف سردرگم کلماتش بیرون کشیدم و راستش را بگویم، بدون مسواک خوابیدم. حتم دارم سرم به بالش نرسیده به دالان هزارتوی خواب روانه گشتم. بماند که دیشب هم دست از سرم… بیشتر »
کلید واژه: "حس ششم"
اینقدر تند تند کارهایمان را انجام داده بودیم که می ترسیدیم آخر سر هم دیر به فرودگاه برسیم؛ به محض شنیدن اذان ظهر، ناهار خورده و نخورده نمازمان را خواندیم .آقا، سریع نت گوشی را روشن کرد و اینترنتی درخواست تاکسی دادیم ؛ بماند که نزدیک یک ربع تا بیست… بیشتر »