سلام بلد نیستم لفظ قلم حرف بزنم اما ، شدم مثل اون قناری دارچینی گوشه قفس که رفته تو لاک خودش … انگار یادش رفته آوازشُ ، انگار ی غمی تو جونش رخنه کرده و اونو عذاب میده …به همسری میگم : چش شده؟ میگه رفته تو لک ! یعنی چی ؟میگه فکر کنم ی دوره… بیشتر »
کلید واژه: "دل"
سخت است با خنده برایت دردهایم را بگویم و تو فقط خنده های مرا ببینی ! پ.ن۱: هزار صحبت ناگفته در نگاه من است ،ولی دریغ که این شوق در نگاه تو نیست ! پ.ن۲: بازم امروز ،خودم، خیلی بد ، زدم تو بُرجَکِ دلم ….:((( پ.ن۳:خدایا تویی پناهِ من ، مرا… بیشتر »