یا کریم الصّفح !
هر بار که نگاش می کرد ، ته دلش خالی می شد و ی حس خجالت زدگی تو وجودش ،عمیق می نشست . باورش سخت بود اما خب اتفاقی بود که نباید می افتاد و افتاده بود . بهش گفته بود که اونو می بخشه و همه کارش را ندید می گیره به فلان شرط… قبول کرده بود ولی هر بار با نگاهش ، حس می کرد هنوز کار بدش را بخاطر داره و جلوی چشمش رژه میره …
آدم ها بیشتر وقت ها از گناهان و اشتباهات همدیگه می گذرند اما ته دلشون هنوز ی چیزایی هست که باعث میشه اون اشتباهات را بخاطر بیارن و گاهی تو نگاه و رفتارشون خودش را نشون میده و چقدر این رفتار برای شخص مورد نظر عذاب آوره . همیشه سعی می کنه تو موقعیتی قرار نگیره که یادآوری ایام گذشته بشه و یا حتی حرفی نزنه که خاطرات طرف مقابل را زنده کنه و اون یادش بیاد واسه چه اشتباهی اونو بخشیده …
اما خدای مهربان ما قضیه اش با آدما فرق می کنه . بنده خدا اشتباه می کنه ،اشتباهی که از دید دیگران قابل بخشش نیست اما خدا می بخشه و حتی اون گناه و اشتباه را از دفترچه اعمال بنده پاک می کنه، و حتی به روی بنده اش نمیاره . یادمه ی استاد داشتیم که می گفت : خدا کاری می کنه که حتی اون دو تا فرشته همراه انسان هم از یاد ببرن که چنین گناهی را شاهد بودند .
به اینگونه بخشش «صفح» می گویند. خدا به همه ما توفیق توبه بده و ما را هم شامل اینگونه بخشش خودش بکنه .
سلام گرامی.
اصلا یک چیز دیگه فهمیدم.آدم ها اول نفسشونو خدای خود قرار می دهند.بعد خدا را.
همه چیز را اول،برای خود.ومیل خود می خوان.
بعد در مرحله دوم،برمیل خدا.
در همه مراحل زندگی.
و در همه افراد.(به جز معصوم)
===================
در بخشش هم همینه.هیچ کس کسی را نمی بخشه.اگرهم ببخشه.برای نفع،یا فرار از ضرره.نه بخشش کامل!