هو الحی الذی لا یموت !
چهل، پنجاه ساله به نظر می رسید .ی خانم به نظر دنیا دیده و زحمت کشیده! اومده بود تا تسلی خاطر بازماندگان تازه گذشته باشه . با همسر فرد فوت شده مرتب حرف می زد و دلداریش میداد . راستش از این فاصله ای که داشتم درست متوجه نمی شدم چی میگه . همسر اون فرد هم مرتب سرش را تکون میداد و گاهی هم دو تا دستش را بالا می برد و ی آمینی می گفت .
غرق تو مکالمه این دو تا بودم و این که حالا این خانم جوون بعد از مرگ ناگهانی همسرش با دوتا بچه که یکیشون دبستانی و یکیشون سال اول دانشگاهش بود ، چکار می کنه . ناخواسته نگاهم روی خانم چهل پنجاه ساله زوم بود که دیدم به من نگاهی کرد و گفت :« سرنوشت آدما را خدا می نویسه ، بنده خدا که کاره ای نیست و دخالتی نداره، پس چرا هی بگیم چرا اینجور شد، چرا اونجور شد ، نه؟» یهو به خودم اومدم و گفتم صد البته ، بله بله …
با این که خیلی ساده و خودمونی این حرف را زد ،اما من را به فکر فرو برد … تا چند لحظه پیشش داشتم به همین چیزا فکر می کردم . دیدم بیراه نمیگه ، آدما اگه بدونند هر چی خدا واسشون مقدر می کنه خِیره ، دیگه تو مصیبتها جزع فزع نمی کنند و راضی به رضای خدا هستند .( البته همسر شخص متوفی در عین حالی که خیلی ناراحت بود و اشک می ریخت ، اما صداش بالا نرفت و انگار مصداق حرف من میشد …)
امیدوارم خدا هرکسی را که دچار مصیبت و سختی ای می کنه ،خودش هم بهش صبر بده .صبر در مصیبت ، صبر در برابر گناهان ، صبر در برابر نعمات و حتی صبر برای انجام عبادات .
سلام.
بله….خدای مهربون که می بینه تحمل عذاب آخرت را نداریم…توی همین دنیا برامون تقدیراتی را رقم می زنه تا جبران بشه..وپاک بریم..
ما باید شکر گزارش باشیم.نه خدای ناکرده منتقد.
امام خمینی رحمه الله علیه می فرمودند…
یک عالمی بود امام جماعت یک شهر بزرگ..همه به او اقتدا می کردند.این عالم ربانی وقتی فرزندض بیماری یا فوت نمود…متاسفانه ازدین برگشت…..
موقع مرگش هرچه به او تلقین کردند بگوید لااله الا الله،می گفت نمی گم…
خدا (نعوذباالله)ظالمه..چرا عزیزمو ازم گرفت…
ممنون که هستین..وزیبا می نویسین.گرامی.