یکی بود ، هنوزم هست !
نوشته پشت شیشه یک ماشین بود که توجه من را به خودش جلب کرد …
خیلی بهش فکر کردم که این جمله چه معنی می تواند داشته باشد .
تو قصه ها همیشه می گفتند : یکی بود ، یکی نبود !
به ذهنم رسید شاید راننده منظورش از «یکی» ، معشوقه اش بوده یا نه ، شاید دوستی، همدمی ،مونس جانی !
ذهنم زیاد درگیرش نماند !
سریع به خودم گفتم چه کسی می تواند باشد و هیچ وقت نباشد که نباشد ! ( جمله ام عرفانی شد!!!) ؟
یکی هست که من نبودم او بود !
یکی هست که منم نباشم بازم هست !
یکی هست که با بود و نبود من هست !
فقط می دونم یکی هست که همیشه مواظب اوضاع هست !
یکی که مونده تا با این درک و فهمم ، خوبِ خوب درکش کنم ….
پ.ن: خداجون دوستت دارم !