طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم
طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، همانا خدا جویندگان علم را دوست دارد.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 1 ، ص 30
|
موضوع: "نکته های ناب"
طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، همانا خدا جویندگان علم را دوست دارد. کافی(ط-الاسلامیه) ج 1 ، ص 30
کلید «بیت المقدس» همیشه نزد حضرت سلیمان علیه السلام بود و به احدی غیر از خودش اعتماد نمی کرد . شبی آن جناب ، کلید را برداشته خواست درب را باز کند ،از قضا باز نشد از طایفه جن و انس استمداد گرفت نتیجه ای نگرفت . بی اندازه غمگین و ناراحت شد و گمان کرد که خدا او را از بیت المقدس منع فرموده است. در این بین پیرمردی که به عصای خود تکیه کرده و از رفقا و همنشینان حضرت داوود علیه السلام، «پدر حضرت سلیمان»بود به حضور آن حضرت آمده و عرض کرد : چرا غمگین می باشی ؟ سلیمان نبی علیه السلام فرمود : باز کردن این خانه بر من و بر یاران من از جن و انس مشکل شده است ؟ پیرمرد گفت : آیا تعلیم ندهم به تو کلماتی را که پدرت در حال افسردگی می خواند و خدا رفع غم او می کرد ؟ سلیمان : بگو ای پیرمرد . پیرمرد به حضرت سلیمان گفت بگو: اللّهُمَّ بِنورِکَ اهتَدَیتَ وَ بِفَضلِکَ استَغنَیتَ وَ بِکَ أَصبَحتُ وَ أمسَیتُ ذُنوبِی بَینَ یَدَیکَ،أستَغفِرُکَ وَأتوبُ إلَیکَ یا حَنّانُ یا مَنّان. یعنی خداوندا ! به نور تو هدایت شدم و به فضل تو بی نیاز شدم و به یاری تو صبح و شام کردم ،گناهنم نزد تو است ، طلب آمرزش از درگاهت می کنم و به تو بازگشت می نمایم . ای خدای مهربام و منّت گذارنده . حضرت سلیمان این کلمات را خواند ،ناگاه درب باز شد.
پندهای جاویدان ،محمدی اشتهاردی ،[صص169_168 ] سماعه گوید: خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم و جمعی از دوستانش هم حضور داشتند که ذکر عقل و جهل به میان آمد. حضرت فرمود: عقل و لشکرش و جهل و لشکرش را بشناسید، سماعه گوید: من عرض کردم قربانت گردم غیر از آن چه شما به ما فهمانیده اید نمی دانیم. حضرت فرمود: خدای عزّ و جلّ عقل را از نور خویش و از طرف راست عرش آفرید و آن مخلوق اول از روحانیین است، پس بدو فرمود: پس رو ،او پس رفت سپس فرمود: پیش آی، او پیش آمد . خدای تبارک و تعالی فرمود : ترا با عظمت آفریدم و بر تمام آفریدگانم شرافت بخشیدم . سپس جهل را تاریک و از دریای شور و تلخ آفرید.به او فرمود: پس رو ،پس نرفت ؛ فرمود : پیش بیا پیش نیامد. فرمود: گردنکشی کردی؟اورا از رحمت خود دور ساخت . سپس برای عقل هفتاد و پنج لشکر قرار داد.چون جهل مکرمت و عطاء خدا را نسبت به عقل دید ،دشمنی او را در دل گرفت و عرض کرد : پروردگارا! این هم مخلوقی است مانند من ،او را آفریدی و گرامی اش داشتی و تقویتش نمودی ،من ضدّ او هستم و بر او توانایی ندارم ، آن چه از لشکر به او دادی به من هم عطا کن . خدا فرمود: بلی می دهم ولی اگر بعد از آن نافرمانی کنی تو را و لشکر تو را از رحمت خود بیرون می کنم . عرض کرد : خشنود شدم پس هفتاد و پنج لشکر به او عطا کرد… صفحات: 1· 2
تو اجازه نداری به راحتی گناه کنی و بعد برای خودت بهانه تراشی کنی و توجیه بیاوری؛ چون:
قاشق برای غذا خوردن است، و فنجان برای چای نوشیدن، انسان هم تنها برای آدم شدن خوب است؛
شیخ رجبعلی خیاط
ب.ن: گاهی به … میگم من که آدم نیستم، میگه: بعلللله شما فرشته اید ! ولی وقتی اوصاف ی همچین آدمایی (شیخ رجبعلی خیاط) را می خونم می بینم نع!!! آدم نیستم… اینا افراد معمولی بودند ما هم معمولی هستیم امّا, اینها ی کاری کردند که به اینجا ها رسیدند؛ پس ،خدا جووون آدمم کن! |
|
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
|