همیشه این ماه که میشه ی عالمه خاطره تو دلم زنده میشن … انگار قصد هم ندارن تا به این زودی دست از سرم بر دارن . روبروش می ایستم و زل می زنم به چشماش ، ته این چشما ،ی غم بزرگی نشسته . باهاش حرف می زنم و یکی یکی دست خاطره هاشو می گیرم و از دلش بیرون… بیشتر »