آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(18)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
18 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

نظر از: طوباي محبت [عضو] 

5 stars

سلام دوستم.
خیلی ناراحت کننده ست.
راستش همین دیروز شنیدم یکی از دوستان، پسرش داره از همسرش جدا میشه. خانمش گفته حوصله ندارم هر روز هی غذا درست کن، ظرف بشور، تمیز کن، میرم خونه بابام راحت و آسوده!
اینم از بعضی جوونای امروزی!!

1398/06/08 @ 18:09

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم
5 stars

سلام عزیز جان
چقدر بد … فقط میگم پناه می بریم به خدا از شر تمام وسوسه کننده ها … وسوسه بشی برگردی به دوران راحتی :(((( این فرار از مسئولیته …
ممنون از نظرت دوست عزیزم.

1398/06/09 @ 08:37

نظر از:  

5 stars
1398/06/05 @ 09:42

نظر از: بهار [عضو] 

5 stars

گذشت توی زندگی را باید بیشتر بیشتر یاد بگیریم…

1398/06/04 @ 21:22

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم
5 stars

بله دقیقاً…
ممنونم بابت حضورت مهربونم.

1398/06/05 @ 13:10

نظر از: آرامش [بازدید کننده] 

آرامش
5 stars

سلام دوست عزیز
ممنون از حضورتون و نظرات دلنشینتون
این کوتاه اومدنه و بقول شما سنگ نیم من شدن باید همیشگی باشه اونم برای هردوطرف وگرنه زندگی نمیشه
خدایا هممون رو عاقبت بخیر کن…

1398/05/25 @ 16:10

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم

سلام :))
خواهش می کنم. مطالب شما عالی بود.
ممنونم بخاطر نظر پرمهرتون.
إن شاء الله.

1398/05/25 @ 17:00

نظر از: ... [عضو]

...
5 stars

سلام وای چرا باعث کشته شدن؟
نمیشه ماجراشو بگی. ای خدا
دلم تیکه پاره اس

1398/05/25 @ 13:14

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم

سلام … ی بی صبری و نادونی کردن این بلا را سر اون بیچاره آورده…
صبور باش میگم (تو خصوصی البته)

1398/05/25 @ 14:10

نظر از: نردبانی تا بهشت [عضو] 

5 stars

سلام تسنیم جان
کجایی بابا دلمون برات یه ذره شده
زود زود بیا وبلاگ آجی

1398/05/24 @ 17:15

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم

سلام یاس جانم
همین دور و برام ی ذره گرفتار شدم …
ی ذره هم تنبلی … :)))

1398/05/24 @ 19:01

نظر از: منــــــــــاره [عضو] 

5 stars

بعضی وقت ها تو زندگی مشترک یه نفر اینقدر سنگ نیم من میشه که خسته میشه.هر دو طرف باید گذشت کنند.گاعی این و گاهی آن.اما اینقدر یک طرف گذشت میکنه که میشکنه.

1398/05/24 @ 09:26

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم

بله منم منظورم همین بود و مورد اول دقیقاً همین بود که شما گفتی اینقدر گذشت تا شکست … خدا عاقبت بخیری بده الهی.
ممنونم از حضورت دوست عزیز.

1398/05/24 @ 10:24

نظر از:  

somayye java
5 stars

من که نیم من نه، شده ام ،مثل ، مهره ساییده شده ستون فقرات،زیر ساییدگی ها!

1398/05/24 @ 08:01

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم

خدا بهت صبر بده الهی … امیدوارم با راه حل های مناسب کاری کنی که خدای ناکرده کم نیاری و اونم سربه راه و ایده آل همدیگه بشین…

1398/05/24 @ 10:27

نظر از: سایه [عضو] 

سایه
5 stars

خیلی دردناکه :/
الان اینو خوندم یادم‌افتاد به یه قضیه‌ای که خیلی تلخ‌تر از این هست که نوشتی. چندتا زندگی بهم خورد متاسفانه :/
خدا انشاالله مارو عاقبت بخیر کنه.

1398/05/24 @ 07:38

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم

بله درسته :/
من خودم وقتی شنیدم شوکه شدم … این اتفاق(منظورم دومین مورده) بخاطر هیچ و پوچه… این درد داره …
الهی آمین.

1398/05/24 @ 10:22

نظر از: ... [عضو] 

...
5 stars

الان دیگه این ماجراها اینقدر زیاد شده که یه جورایی داره عادی میشه
خانمه خیلی راحت با دو تا بچه شوهرش میزاره و با یکی دیگه میره و جالب که تو مجالس جلوتر از همه هم نماز می خونه اونم اول وقت.
البته این قضیه مرد و زن نداره ها ،تو هر دو طرف هست اما وقتی می بینی تو ی به ظاهر مذهبی ها این اتفاقات می افته ،خیلی درد اور میشه
خدا همه مونو عاقبت به خیر کنه

1398/05/24 @ 00:38

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم

دقیقاً.
من فقط پناه بردم به خدا ، چون هیچ کس از این جور مسائل مصون نیست . فقط خودش باید یاری کنه که عاقل باشیم.

1398/05/24 @ 07:18

نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو] 

5 stars

با سلام
مطلب شما در قسمت مطالب منتخب درج گردید.
موفق باشید

1398/05/24 @ 00:11

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم

سلام
بسیار سپاسگزارم
نظر لطف شماست.

1398/05/24 @ 07:16

نظر از: مریم [عضو]

5 stars

سلام عزیزم
خیلی خوب اما دردناک بود نوشته‌ات
پناه بر خدا
به امید تعقل و تعهد و خوشبختی بیشتر برای همه

1398/05/23 @ 16:29

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم
5 stars

سلام دوست عزیزم
متشکرم … می دونم درد داشت اما گاهی باید گفت…
برای دعای آخر هم الهی آمین .

1398/05/23 @ 16:56

نظر از: یار مهـــدی [عضو] 

5 stars

سلام عزیزم
اول: چه عجب بالاخره اومدی، دلمون واسه قلم دلنشینت تنگ شده بود :)))♥
دوم: درسته گاهی باید یکی سنگ زیرین باشه و نیم من.
می‌دونی چیه نمی‌دونم چرا این دوره گذشت خیلی کم شده. خیلیها رو می‌بینم که اصلا یه ذره گذشت ندارند. گاهی ادم باید چشمش رو یه سری مسائل ببنده. خیلی از زندگیها رو میبینم و میبینیم که سر یک سری مسائل جزیی و پیش پا افتاده بهم ریخته که آدم خنده‌ش میگیره. اونم بخاطر نداشتن یه کم چشم پوشی از خطا.

و اما امان از این دخالتهای بیجا. تا وقتی اختلافات خیلی حاد نیست لزومی نداره دیگرانو وارد مسایل خصوصی زندگی کنیم. خیلی وقتها گره مشکل به دست خود زن و شوهر وا میشه و چه بسا که دخالت دیگران این گره رو کورترش کنه!

وااااای چقدر حرف زدم :))) تلافی این مدتی که اینجا حرف نزده بودم.

1398/05/23 @ 12:05

پاسخ از: تســـنیم [عضو] 

تســـنیم
5 stars

سلام عزیزم :))
امروز ی خبر وحشتناک شنیدم از بس حرص خوردم گفتم بذار بنویسم ی ذره آروم بشم…
بابت نظرت خیلی خیلی ممنونم . دستت طلا.
می دونی مشکل کجاست ؟ گاهی یکی از طرفین به جای این که بیاد بشینه درست حرف بزنه پامیشه زنگ میزنه به کس دیگه که مثلاً اون بیاد مشکلشون را حل کنه !!! کسی نیس بگه آقا بدتر میشه نکن این کارو .. (خیلی حرص خوردم از صبح، نفسم بالا نمیاد از بس قلبم درد می کنه… :(((( )
تو بیا میخوای حرف یزن می خوای نزن ، فقط بیا … تو گُل منی !

1398/05/23 @ 12:13


فرم در حال بارگذاری ...