در این روزهای زیبا و پربرکت آدم دلش نمی خواهد خبرهای بد و ناگوار بشنود . خبرهایی که قلب آدم را می فشارد.
مادرم همیشه می گفت زن و شوهر همیشه نباید سنگ یک مَن باشند گاهی یکی باید نیم مَن شود، گاهی یکی باید کوچک شود، یکی باید سنگ زیر شود، یکی باید کوتاه بیاید تا زندگی آرام شود، زندگی شیرین شود. الان که بعد از چند سالی زندگی مشترک فکر می کنم، مادرم بیراه نمی گفت، همیشه یکی باید عاقل تر باشد.
راستش را بگویم حالا که این ها را می نویسم قلبم سخت درد می کند از شنیدن تمام شدن برخی زندگی ها . یکی که با وجود دو بچه همسرش را رها می کند و کارشان به طلاق کشیده و یکی هم که بخاطر لج و لجبازی و بخاطر درک نکردن طرف مقابل باعث کشته شدن او شده و حالا هم خودش و هم برادرش در انتظار رأی و نظر دادگاه هستند ، کاش در این میان پای کودک دو ساله ای در کار نبود …
پ.ن۱: خدایا پناه می برم به تو از شر تمام بدی هایی که تو را از من می گیرد …
پ.ن۲: کاش تو زندگی همدیگه دخالت نکنیم، کاش وقتی تو زندگی بحثی کوچک پیش میاد دیگران را وارد بحث نکنیم، بشینیم با هم حرف بزنیم، خدا این زبون را نداده که فقط دل بشکنیم ، داده باهاش مشکلاتمون را هم حل کنیم .