با سستی از خواب بیدار شده و داره مرتب نق می زنه! می خندونمش و بهش یادآوری می کنم کارهای امروزش را. با کلی معطلی از رختخواب بلند میشه و آبی به صورتش می زنه. امروز قراره سه آیه باقی مونده از حفظش را به سرانجام برسونه. هنوز یک ربع نیست که مشغوله. با ی… بیشتر »